شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدحسین کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
بسمالله الرحمن الرحیم خداوندا تو شاهدی و صدای لرزانم را میشنوی که: اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمداً رسولالله و اشهد ان علیاً ولیالله. اعوذبالله من الشیطان الرجیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور الرحیم ۱. همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که هجرت کردند و جهاد کردند در راه خدا، امید دارند به رحمت خدا و خدا است آمرزنده و مهربان. سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين کردگاري »
بسمالله الرحمن الرحیم خداوندا تو شاهدی و صدای لرزانم را میشنوی که: اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمداً رسولالله و اشهد ان علیاً ولیالله. اعوذبالله من الشیطان الرجیم ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله اولئک یرجون رحمهالله و الله غفور الرحیم ۱. همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که هجرت کردند و جهاد کردند در راه خدا، امید دارند به رحمت خدا و خدا است آمرزنده و مهربان. سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید محمدرضا مستوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد محمدرضا مستوري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. ما در دامان آقائی و کرامت پرورش یافتهایم، لیکن برای پیروزی اسلام و مسلمین، سعادت به ما حکم می کند که برای مرگ آغوش باز کنیم. « از سخنان تابناک امام حسین(ع) » با درود و سلام به محضر آقا امام زمان(عج) منجی عالم بشریت، بر پا کننده عدل و آزادی در سراسر زمین. با درود به رهبر کبیر انقلاب و شهدائی که جانشان را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد محمدرضا مستوري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. ما در دامان آقائی و کرامت پرورش یافتهایم، لیکن برای پیروزی اسلام و مسلمین، سعادت به ما حکم می کند که برای مرگ آغوش باز کنیم. « از سخنان تابناک امام حسین(ع) » با درود و سلام به محضر آقا امام زمان(عج) منجی عالم بشریت، بر پا کننده عدل و آزادی در سراسر زمین. با درود به رهبر کبیر انقلاب و شهدائی که جانشان را...
به یاد شهید داوود آذریان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
باز از ره کرب بلا آمد شهید دیگری باز از دیارکربلا خونین پرو بالی رسد شد صحنه ایرانزمینکربو بلای شیعیان جان درپیقرآن و سردرپیایمان دهند نعش جوانان میرسد همچونگلپرپر شده لیکن شهیدان زنده اند فرموده قرآن بود گلگونبودرخسارشانازخونصافو پاکشان آتش زند صدام را پیچد بهم هردام را راه حسینی رفتهاند زامرخمینی رفتهاند پیر جماران را بگو باد صبا از ما سلام از بار ننگ زندگی تن را رهایی داده اند خونجوانان وطن هردشت راگلگون کند تا مهر و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
باز از ره کرب بلا آمد شهید دیگری باز از دیارکربلا خونین پرو بالی رسد شد صحنه ایرانزمینکربو بلای شیعیان جان درپیقرآن و سردرپیایمان دهند نعش جوانان میرسد همچونگلپرپر شده لیکن شهیدان زنده اند فرموده قرآن بود گلگونبودرخسارشانازخونصافو پاکشان آتش زند صدام را پیچد بهم هردام را راه حسینی رفتهاند زامرخمینی رفتهاند پیر جماران را بگو باد صبا از ما سلام از بار ننگ زندگی تن را رهایی داده اند خونجوانان وطن هردشت راگلگون کند تا مهر و...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید حسن احمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید بیگ میرزا قره چاهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال عشر باز بعد از چند قرن طلوع فجر در ایران روشنی بخشید و ظلمات شب، یعنی طاغوتهای زمان آمریکا و شوروی که میخواهند جلوی این روشنایی را بگیرند. ولی خورشید وقت (امام امت) مانع این تاریکیها میشود. تمام مردم دیگر بیدار شدهاند و بخصوص جوانان ما که مانند علیاکبر(ع) ندای «انی لا اُبالی بالموت» را سر میدهند و به سوی جبهههای نبرد میروند. این جوانان و پیران ما هستند که مردم حتی خدا باید...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد بيگ ميرزا قره چاهي »
بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال عشر باز بعد از چند قرن طلوع فجر در ایران روشنی بخشید و ظلمات شب، یعنی طاغوتهای زمان آمریکا و شوروی که میخواهند جلوی این روشنایی را بگیرند. ولی خورشید وقت (امام امت) مانع این تاریکیها میشود. تمام مردم دیگر بیدار شدهاند و بخصوص جوانان ما که مانند علیاکبر(ع) ندای «انی لا اُبالی بالموت» را سر میدهند و به سوی جبهههای نبرد میروند. این جوانان و پیران ما هستند که مردم حتی خدا باید...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید خسرو حق شناس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
بسمالله القاصم الجبارین به نام خداوند در هم کوبنده ستمکاران ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص خداوند دوست دارد کسانی را که درراه خدا جهاد میکنند و با دشمن مقاتله میکنند. چون سدی آهنین و استوار در صف واحد. درود و سلام بر امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور ایران. من خسرو حقشناس متولد 1341 به شماره شناسنامه 8، صادره از روستای خواجهجمالی، نام پدر باقر. من دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم و بر اثر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
بسمالله القاصم الجبارین به نام خداوند در هم کوبنده ستمکاران ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص خداوند دوست دارد کسانی را که درراه خدا جهاد میکنند و با دشمن مقاتله میکنند. چون سدی آهنین و استوار در صف واحد. درود و سلام بر امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور ایران. من خسرو حقشناس متولد 1341 به شماره شناسنامه 8، صادره از روستای خواجهجمالی، نام پدر باقر. من دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم و بر اثر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید مختار محسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
آرزویش اقامه نماز بود. چون نماز را نه یک عبادت تنها و سفارش پیامبر (ص)، بلکه حلقه وصل با دوست میدانست. او که در ۱۳۴۶/۱/۲۰ همراه با شکوفایی گلهایی بهاری در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز در میان خانوادهای زحمتکش و متدین غنچه وجودش شکوفا شد. نام مختار را بر او پسندیدند و با مهربانی و همت در تربیتش کوشیدند. در سن ششسالگی پا به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدائی را در روستا به اتمام رساند. از دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
آرزویش اقامه نماز بود. چون نماز را نه یک عبادت تنها و سفارش پیامبر (ص)، بلکه حلقه وصل با دوست میدانست. او که در ۱۳۴۶/۱/۲۰ همراه با شکوفایی گلهایی بهاری در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز در میان خانوادهای زحمتکش و متدین غنچه وجودش شکوفا شد. نام مختار را بر او پسندیدند و با مهربانی و همت در تربیتش کوشیدند. در سن ششسالگی پا به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدائی را در روستا به اتمام رساند. از دوره...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...